
نمونه لایحه دفاعیه الزام به تمکین
یکی از دعاوی متعددی که در دادگاه خانواده مطرح می گردد، دعوای الزام به تمکین از سوی شوهر و مطالبه نفقه از سوی زن می باشد. بر همین اساس وکیل متخصص دعاوی خانواده مؤسسه ما، برای آشنایی شما با نحوه دفاع در پرونده نفقه و تمکین و همچنین جهت آشنایی کارآموزان وکالت در بحث نمونه گزارشات قضایی جهت آمادگی در آزمون اختبار، متن نمونه لایحه دفاعیه الزام به تمکین و نفقه را که به موجب دادنامه بدوی، حکم به الزام به تمکین زن از شوهر و همچنین رد دعوای تقابل نفقه زن صادر گردیده است ضمن اعتراض به دادنامه بدوی صادره در قالب لایحه دفاعیه تجدیدنظرخواهی از رأی صادره، قرار داده است.
نمونه لایحه دفاعیه الزام به تمکین و مطالبه نفقه
باسمه تعالی
ریاست محترم دادگاه های تجدیدنظر استان خراسان رضوی
با سلام و احترام
احتراماً توکیلاً در خصوص اعتراض به دادنامه بدوی صادره از شعبه … دادگاه خانواده مشهد که به موجب آن حکم به الزام به تمکین موکله از خواهان محترم پرونده اصلی و متعاقباً قرار رد دعوای مطالبه نفقه موکله صادر
گردیده است، مستنداً به بندهای «ج» و «ه» ماده ۳۴۸ قانون آئین دادرسی مدنی به شرح مندرج در لایحه تقاضای رسیدگی مجدد و نقض دادنامه بدوی صادره مورد استدعاست.
شرح مختصر ماوقع؛
موکله مدتی به علت نداشتن مسکن مستقل، با شوهرش (تجدیدنظرخوانده محترم) دچار اختلاف شده و منزل مزبور را ترک می نماید و پس از گذشت مدت ۱ماه، مشاهده می نماید که شوهرش به هیچ وجه حاضر به تهیه مسکن مستقل نبوده و بر همین اساس بنای بازگشت به همان منزل قبلی و ادامه زندگی مشترک را می گذارد که بعد از مراجعه موکله به منزل مشترک، متوجه می گردد که منزل مزبور به اجراه غیر واگذار شده است لذا طی دو فقره اظهارنامه به شماره ………….. و تاریخ ……… ضمن اعلام آمادگی خود برای تمکین عام و خاص، تقاضای تهیه مسکن از شوهرش را می نماید.
متأسفانه زوج از تهیه منزل مشترک امتناع ورزیده و دادگاه بدوی با این استدلال که عدم تمکین صادر شده برای زوجه، قبل از تاریخ ارسال اظهارنامه بوده است و این امر موجب شده است تا منزل مشترک از طرف شوهر به اجاره واگذار شود، اقدام به صدور حکم الزام به تمکین و در خصوص دعوای تقابل اقدام به صدور قرار رد دعوی نفقه نموده است.
۱-موکله از مورخه … و … طی دو فقره اظهارنامه ضمن اعلام آمادگی برای تمکین با این عبارت که؛ « تقاضا دارم جهت ادامه زندگی مشترک و فراهم شدن مقدمات تمکین، نسبت به تهیه مسکن مستقل اقدام و اجاره نامه یا آدرس آن را به اینجانبه ارسال فرمایید»، تقاضای تهیه مسکن جهت ادامه زندگی مشترک نموده است که متأسفانه نه تنها مسکنی تهیه نشده و آدرسی در اختیار موکل قرارداده نشده است بلکه مسکن قبلی که از سوی زوج تهیه شده است نیز به اجاره غیر داده شده است و این امر به صراحت از رأی دادگاه محترم بدوی نیز استنباط می گردد.
۲-دادگاه محترم بدوی به علت اینکه دادخواست الزام به تکمین زوجه قبل از تاریخ دعوای تقابل نفقه و اعلام آمادگی زوجه به تمکین بوده و این امر موجب شده منزل مشترک از طرف شوهر به اجاره واگذار گردد و نیز به علت اینکه زوجه در منزل پدری خود سکونت دارد، اقدام به صدور حکم محکومیت موکله به الزام به تمکین و رد دعوی نفقه نموده است و این درحالی است که؛
اولاً؛ علت اینکه زوجه در منزل پدری خود سکونت دارد این است که زوج از تهیه مسکن مستقل برای وی امتناع ورزیده است و وقتی که زوج حاضر به اعلام آدرسی از مسکن مورد تهیه نمی باشد و کلید آن را در اختیار موکله قرار نمی دهد، در این شرایط؛ زوجه به چه نحوی و در کجا باید از ایشان تمکین نماید؟
ثانیاً؛ وقتی زوج حاضر به تهیه مسکن و تهیه اثاث البیت مناسب با شأن موکله نمی باشد، دادگاه محترم بدوی باید از زوج تحقیق می نمود که آیا حاضر است منزلی تهیه و کلید آن را در اختیار همسرش قرار دهد یا خیر؟ و آیا منزل مشترک به همراه اثاث البیت مناسب با شأن زوجه تهیه نموده است یا خیر؟
۳-زوجه در جلسه دادرسی اصرار بر بازگشت به منزل زوج نموده است لیکن دادگاه محترم بدوی ضمن عدم توجه به اظهارات وی چنین استدلال نموده است که؛ « … و نیز با اذعان بر اینکه عدم تمکین عملی خوانده از خواهان موجب به اجاره دادن منزل از سوی خواهان شده … » دعوی نفقه وی را رد نموده است.
لذا همانطور که خود مستحضر هستید این استدلال به دلایل ذیل مخدوش و دارای تناقضات اساسی می باشد:
اولاً؛ مطالبه لایحه دفاعیه الزام به تمکین زوج در پرونده، ایشان مالکیتی در منزل مشترک نداشته تا آن را به اجاره واگذار نماید، بلکه منزل متعلق به پدرش بوده و احتمالاً توسط ایشان به اجاره واگذار شده است.
ثانیاً؛ از نحوه استدلال قاضی محترم مشخص است که خود دادگاه نیز بر این امر واقف بوده که منزلی برای سکونت مشترک زوجین نیز وجود ندارد لیکن زمانی که مسکن مزبور به غیر اجاره داده شده است و زوج هم قصد نداشته تا مسکن دیگری تهیه نماید، مسأله نحوه تمکین و عدم امکان آن باید مورد توجه قرار گیرد.
ثالثاً؛ در فرضی که اقدام قبلی زوجه باعث اجاره دادن منزل مشترک شده است، آیا منزل دیگری برای تهیه و سکونت زوجین وجود ندارد؟ و آیا زوج مکلف نیست منزل دیگری برای زوجه تهیه نماید تا مقدمات تمکین فراهم گردد؟
رابعاً؛ اگر استدلال دادگاه محترم بدوی در خصوص سلب حق نفقه از زوج به دلیل اجاره دادن آن صحیح باشد و لایحه دفاعیه الزام به تمکین زوج را مورد پذیرش قرار داده باشد، این استدلال با نتیجه رأی صادره تناقض دارد چراکه درحقیقت، دادگاه با اذعان بر اینکه منزل از سوی زوج اجاره داده شده است (و دیگر منزلی برای سکنی وجود ندارد)، دعوی نفقه مطرح شده از سوی زوجه را رد نموده است و این اقدام ایشان با این عبارت مندرج در رأی که اشعار داشته است؛ «حکم به محکومیت خوانده به بازگشت قطعی به زندگی مشترک با خواهان و تمکین از وی … صادر و اعلام می دارد» حکم علیه موکله صادر نموده است.
حال با این وصف مگر نه این است که لازمه تمکین، فراهم نمودن مسکن از سوی زوج برای زوجه می باشد؟ اکنون که دادگاه حکم تمکین علیه موکل صادر نموده است پس چگونه است که زوج همان مسکن پدری را تخلیه و مهیای سکونت زوجه نمی نماید؟ مگر نه اینکه تمکین به معنای حضور در مسکن زوج و ایفاء وظایف زناشوئی می باشد.
حال که زوجه تصمیم قطعی خود را جهت ادامه زندگی مشترک گرفته تمکین وی به چه صورت خواهد بود؟ و اصولاً این تمکین در کجا و چه مکانی باید صورت بگیرد؟ و اکنون که منزل مشترک به اجاره داده شده است و منزلی برای بازگشت موکله وجود ندارد، محکوم له چگونه حکم دادگاه را به مرحله اجرا بگذارد؟
۴-دادگاه در رأی صادره به مستمر بودن نفقه و تمکین اذعان نموده است و ظاهراً آن را دلیل محکومیت موکله قرارداده است لیکن همانطور که مستحضر هستید مستمر بودن به این معنی است که چنانچه در یک مقطع زمانی زوجه حاضر به تمکین از زوج نباشد، زوج نیز تکلیفی به پرداخت نفقه به زوجه ندارد. لیکن چنانچه بعداً زوجه اقدام به تمکین نماید، زوج نیز مکلف به پرداخت نفقه به ایشان می باشد.
در قسمتی از این رأی آمده است که؛ « … زوجه حاضر به بازگشت به منزل مشترک نیست … .» در حالی که اساس خواسته خواهان بازگشت به منزل مشترک می باشد و با وجود اصرار کتبی و شفاهی زوجه در جلسه دادرسی مبنی بر بازگشت به منزل مشترک وارسال دو فقره اظهار نامه رسمی جهت تمکین و تقاضای اعلام آدرس منزل مشترک و یا تحویل کلید آن بصورت صریح ، معلوم نیست دادگاه محترم عدم تمکین وی را به چه نحوی احراز نموده است؟ و اکنون که این حکم صادر شده چرا آن را اجرا نمی نماید و و علیرغم اصرار زوجه ، وی را به منزل مشترک بر نمی گرداند؟
۵-همچنین در قسمت دیگری از این رأی چنین آمده است که؛ « … در پرونده مزبور عملاً زوجه در منزل پدری خود استمرار سکونت دارد و در قبال زوج تمکین ندارد … ». لذا در نقض نظریه مزبور صادره از قاضی محترم مرحله بدوی باید بیان داشت که؛
اولاً؛ اگر زوجه در منزل شوهرش سکونت داشته باشد، دیگر دلیلی برای مطالبه نفقه و تقدیم دادخواست مبنی بر الزام زوج به تهیه مسکن و اثاث البیت وجود نخواهد داشت.
ثانیاً؛ سکونت زوجه در منزل پدری نه تنها دلیلی برای عدم تمکین نیست بلکه بنا بر دلایل فوق مشخص است که از روی ناچاری و به خاطر عدم تهیه مسکن از سوی زوج، در منزل پدری سکونت داشته است.
ثالثاً؛ چرا زوج آدرس مسکنی را که قرار است تمکین در آنجا صورت گیرد برای دادگاه اعلام نکرده است؟ و چرا در پاسخ اظهار نامه ارسالی از سوی موکله، از ارائه اجاره نامه منزل و یا کلید درب و یا حتی آدرس آن خودداری نموده است؟ پاسخ واضح است، زوج تمایلی به تهیه مسکن نداشته و به لطایف الحیل سعی در انکار حقوق همسرش می نماید و حتی قاضی محترم مرحله بدوی نیز هیچ مدرکی دال بر وجود منزل مشترک از سوی زوج، علی رغم درخواست موکله دریافت ننموده است.
در نهایت با توجه به اظهارات فوق الذکر و مدارک موجود در پرونده و لایحه دفاعیه الزام به تمکین تقدیمی از سوی زوج که دال بر عدم تهیه منزل مشترک از سوی ایشان دارد، از آنجا که هیچ منزلی از سوی زوج تهیه نگردیده است و مدرکی دال بر تهیه آن نیز ارائه نشده است و با توجه به اعلام آمادگی موکله مبنی بر تمکین از زوج، تقاضای نقض دادنامه بدوی به شرح یاد شده از آن مقام محترم قضایی به موجب لایحه دفاعیه پیوست از آن مقام محترم قضایی مورد استدعاست.
با تشکر و احترام
ایرج سالاری
من باخانوم مطلقه ای باقراردادن ۵سکه مهریه وتوافق اولیه مبنی بر اسکان وزندگی ازمنزل شخصی ایشان. از بندرعباس به گرگان عریمت وازدواج نمودم. حال ۵ماهواست که دراین شهر وغربت اواره شدم و در مغازه خود اسکان دادم.
فعل حاضر توان اجاره کردن مسکن ولوازم هم بدلیل تازه تاسیس مغازه ودرامد ناکافی نیستم. ازطرفی هم همسرمو دوستدارم. ولی ایشان درخواست طلاق دارند وبنده درخواست ادامه زندگی.. بفرمایید چکارکنم؟؟😔 درضمن فردا مورخ ۱ شهریورهم وق
haqgostar
با سلام حق طلاق با مرد است و زن نمی تواند طلاق بگیرد مگر در صورت تحقق یکی از شروط مندرج در سند ازدواج.