
شرایط فسخ عقد نکاح
نکاح در لغت به معنی ضم و پیوستن است و عقدی که به صورت صحیح و قانونی و شرعی صورت پذیرد دارای آثار و نتایج قانونی می باشد اما نکاح باطل یعنی از ابتدا اصلاً ازدواجی صورت نگرفته است تا آثار و نتایجی مانند تمکین و مطالبه مهریه را در پی داشته باشد مانند نکاح با زن شوهردار یا هر زنی که در عده طلاق یا وفات باشد با علم به عده و حرمت طلاق یا نکاح در حال احرام یا نکاح بدون اجازه زوجه با دختر برادر زن و یا دختر خواهر زن و که اینها مثال برای موارد بطلان نکاح می باشد، اما فسخ نکاح زمانی مطرح می شود که ازدواجی به طور قانونی و شرعی صحیح انجام شده است اما به دلیل وجود شرایطی دیگر ادامه زندگی مشترک برای زوج یا زوجه طاقت فرسا می شود و امکانپذیر نمی باشد و باید گفت که مبنای حق فسخ جلوگیری از اضرار به اشخاص می باشد چه زن یا مرد.
در متن ذیل شرایطی که به موجب تحقق آن، زن یا مرد می تواند اقدام به فسخ نکاح نماید توسط وکیل متخصص خانواده موسسه حقوقی حق گستر برای شما مخاطبین محترم قرار داده می شود:
الف- عیوب مشترک در زن و مرد برای فسخ نکاح
عیوب مشترکی که اگر چنانچه در هریک از زوجین یافت گردد موجب پیدایش خیار برای طرف مقابل است و تنها مصداق عیب مشترک مستند به ماده ۱۱۲۱ قانون مدنی، جنون می باشد که به شرط استقرار اعم از اینکه دایمی یا ادواری باشد برای طرف مقابل حق فسخ ایجاد می کند به شرطی که استقرار و پایداری داشته باشد اما تفاوتی که دارد این است که جنون مرد هرگاه بعد از عقد ازدواج هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود در صورتی که جنون زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حالت عقد وجود داشته باشد و مرد با شرط سلامت زن و بدون آگاهی از جنون، ازدواج کرده باشد و اگر زن بعد از ازدواج دچار جنون شود حق فسخ برای مرد ایجاد نمی شود.
ب- عیوب ویژه مرد برای فسخ نکاح
عیوب ویژه مرد مانند خصاء، مقطوع بودن آلت تناسلی، عنن، که هرکدام ویژگی ها و شرایط خاص خودش را برای ایجاد حق فسخ به نفع زوجه را دارد.
ج- عیوب ویژه زن برای فسخ نکاح
عیوب ویژه زن مانند قَرَن، جزام، بَرص، افضاء، زمین گیری، نابینایی از هر دو چشم، که زمانی برای مرد ایجاد حق فسخ می کند که عیب حین العقد موجود بوده و مرد نیز با جهل به آن با زن ازدواج کرده باشد.
باید این نکته را متذکر شد که اگر در اثر پیشرفت علم پزشکی این عیوب به صورت بیماری هایی درآید که درمان پذیر هستند و جنبه عیب بودن را از دست بدهند مرد به استناد آنها حق فسخ عقد نکاح را ندارد.
د- تدلیس
تدلیس عبارت است از اینکه مرد یا زن هرکدام عیوب خود را مخفی کنند یا خود را دارای صفت کمالی معرفی کنند که هردو فاقد آن صفت هستند، برای هرکدام حق فسخ به استناد تدلیس ایجاد می شود و اعمال این خیار بعد از آگاهی از عیب مزبور، فوری می باشد، یعنی مرد یا زن باید بعد از اطلاع ازتدلیس همسر خود سریعاً دادخواست فسخ نکاح به مجب تدلیس تنظیم و به دادگاه تقدیم نماید.
تدلیس از سوی زن به طور مثال باکره معرفی کردن خود می باشد.
شرایط تحقق تدلیس
شرایط تدلیس ۲ مورد می باشد اول اینکه؛ موجب فریب طرف عقد شود یعنی اگر تدلیس انجام نمی شد طرف عقد به هیچ وجه حاضر به ازدواج با طرف مقابل نمی شد.
دوم اینکه؛ تدلیس کننده حتماً باید طرف عقد باشد (زوج یا زوجه ) نه شخص ثالث زیرا در خصوص مجازات جرم تدلیس در ازدواج در ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات فقط برای زوجین در صورت تدلیس ۶ماه تا ۲ سال حبس تعزیری را در نظر گرفته است و اگر تدلیس از طرف ثالث (به طور مثال مادر زوجه) واقع شود می توان وی را به عنوان معاونت در جرم مذکور تحت تعقیب قرار داد.
و- تخلف از شرط صفت برای فسخ نکاح
تخلف از شرط صفت مانند اینکه هرگاه در یکی از زوجین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم گردد که طرف فاقد وصف بوده طرف دیگر حق فسخ نکاح را خواهد داشت مانند اینکه زوج یا زوجه شرط کنند که طرف مقابل دارای مدرک لیسانس باشد یا در حین صیغه عقد عاقد فرد مزبور را به صفت خاص جاری سازد مثل آنکه زن بگوید نکاح کردم با اقای دکتر یا مهندس و این صفت شرط اساسی و مهم زن برای ازدواج با مرد باشد.
نکته دیگری که حائز اهمیت است حصری بودن عیوب موجب فسخ نکاح است یعنی عیوب هر یک از زوجین که قانوناً به طرف مقابل حق فسخ عقد نکاح را اعطا می کند حصری است و بیماری هایی مانند تالاسمی و یا شب کوری موجب ایجاد حق فسخ نکاح نمی شود زیرا در قانون به آنها تصریحی نشده است لیکن ممکن است موجبات عسر و حرج شخص مزبور در راستای تحقق شرایط طلاق را نماید.
فوری بودن فسخ نکاح
باید توجه داشت که در صورت مطلع شدن از هرکدام از عیوب ذکر شده باید به موجب ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی طرفی که حق فسخ برایش ایجاد شده است به طور فوری خیار خود را اعمال کند وگرنه خیار او ساقط می شود مگر اینکه شخص اثبات کند علم به حق فسخ و فوریت آن نداشته است.